نتایج جستجو برای عبارت :

آدما رو جوری که هستن بپذیریم!

بعضی آدما هستن که انگار آفریده شدن برای اینکه حال دلتو خوب کنن...
وقتی می بینیشون دیگه یادت میره چقدر ازت بزرگترن،چقدر باهات فاصله داره عقایدشون و چیزای دیگه؛
انگار که داری با صمیمی ترین دوستت حرف میزنی که پایه ی هرکاری هست.
بعضی آدما هستن که غمشون توی دلشونه و لبخندشون رو به همه می بخشن بدون هیچ خساستی
بعضی آدما هستن که در زمان حال زندگی میکنن و کاری ندارن گذشته چیشده،آینده قراره چی بشه؟
همین الان خوشن و حال بقیه رو هم خوب میکنن...
بعضی آدما ه
‍ #معلم به بچه ها گفت: 
بنویسید به نظرتون #شجاع ترین آدما چه کسانی هستن❓
هر کسی یه چیزی #نوشت اما این نوشته دست و دل معلم رو #لرزوند،تو کاغذ نوشته شده بود:
♨️ "#شجاع ترین آدما اونان که #خجالت نمیکشن و #دست پدرمادرشونو میبوسن... نه سنگ #قبرشونو...❗️❗️
معلم در حالی که قطره #اشکی روی صورتش لغزید، زیر لب گفت:#افسوس که منهم شجاع نبودم...
به #پدر و مادرمون تا هستن خدمت کنیم.... و الا اشک بعد از رفتن اونا، بجز کم کردن عذاب #وجدانمون، به هیچ دردی نمیخوره
 
آدما از ترساشون حرف نمی‌زنن.
 تصحیح می‌کنم که آدما از ترسای واقعی‌شون حرف نمی‌زنن.
ترسای واقعی اونقدر برات سنگین و وحشت‌زا هستن که حتی حاضر نیستی به زبون بیاریشون. انگار اگه ازشون حرف بزنی جون می‌گیرن و اتفاق می‌افتن.
ترس، یکی از درونی‌ترین و شخصی‌ترین حس‌هاست.
ممکنه در روزمره بگیم از فیلان و بهمان می‌ترسیم اما این‌ها همشون ترسایی هستن که خیلی عمیق نیستن. احتمالا اگه تلاش کنیم می‌تونیم باهاشون کنار بیایم اما ترسای واقعی اون ترسایی
بعضیا هم هستن خیلی بی چشم و رو تشریف دارن
خودشون تو قعر حاشیه هستن و آدم رو میکشن توش ولی بعد ادعای فضلشون میشه
اتفاقا کسایی که بیشتر از حاشیه فراری هستن خودشون به شدت درگیرشن.
این قضیه رو به عینه دیدم:)
و واقعا متنفر شدم از این جور آدما امروز:|
================================================
کسایی که کافیه نقطه ضعفت دستشون بیفته تا هی مسخرت کنن
================================================
وای مغزم خراب شد
دلم میخواد گند بزنم به یه سری آدم ها
 
حواسم باشه به آدمای اطرافم زیاد دل نبندم...آدم ها همیشه فقط اولش خوبن...حواسم باشه معمولا آدم هایی که اولویتشون تو زندگی "خودشون" هستن و حرف کسی براشون اهمیت نداره موفق ترن...حواسم باشه همه برنامه هام و حرفام رو به هر کسی نگم...حواسم باشه به ظاهر کسی اعتماد نکنم،حواسم باشه اون چیزی که آدما جلوم نشون میدن با اون چیزی که پشت سرم هستن خیلی فرق میکنه...حواسم باشه حرف ها و اخلاق های گند یه عده روم هیچ تاثیری نذاره و راه خودم رو برم...حواسم باشه از یه ج
حواسم باشه به آدمای اطرافم زیاد دل نبندم...آدم ها همیشه فقط اولش خوبن...حواسم باشه معمولا آدم هایی که اولویتشون تو زندگی "خودشون" هستن و حرف کسی براشون اهمیت نداره موفق ترن...حواسم باشه همه برنامه هام و حرفام رو به هر کسی نگم...حواسم باشه به ظاهر کسی اعتماد نکنم،حواسم باشه اون چیزی که آدما جلوم نشون میدن با اون چیزی که پشت سرم هستن خیلی فرق میکنه...حواسم باشه حرف ها و اخلاق های گند یه عده روم هیچ تاثیری نذاره و راه خودم رو برم...حواسم باشه از یه ج
شناخت بعضی آدما سخته... ممکنه مدت ها باهاشون در ارتباط باشی حتی زیاد ولی واقعا شناخت دقیقی ازشون نداشته باشی...
اما بعضی آدما...
بعضی آدما خیلی خیلی زودتر از چیزی که فکرشو میکنی اون شخصیت تاریکشونو نشون میدن
یا ویژگی های مزخرف و احمقانه شون... 
یا تفکرات ناپخته و عجیبشون...
ازین آدما فاصله بگیرید...
اینا یه دیگ بزرگ از ادعا هستن...
یه قانونی داشتیم که میگفت : حاصل ضرب توان در ادعا یک مقدار ثابته. 
یعنی چی؟ 
به زبان ساده یعنی هر چی ادعای کسی بیشتره، ب
آدما دو دسته هستن:
دسته ای از آدما که نمی تونی از زندگیت حذفشون کنی مثل خانواده ت 
 و یه دسته ی دیگه از آدم ها که می تونی از زندگیت حذفشون کنی مثل صاحب کارت
مهم اینه که،هیچ وقت کاری نکنی که مجبور بشی یکی از دسته ی اولو حذف کنی یا اینکه کاری نکنی که مجبور بشی یکی از آدمای دسته ی دوم رو به زور تحمل کنی
خلاصه اینکه از این دو تا دسته توی زندگی همه هست،باید مدیریت داشته باشی و روابط رو هندل کنی
[سینا مشیریا]
میخوام بذارم همه روزای خوب و خاطره های خوب، همونطوری که هستن بمونن. 
مثلا دیگه نمیخوام برگردم به اون جایی که یه روزی خیلی بهم خوش گذشته، یا نمیخوام سعی کنم که بازم با همون آدما، همونجا، همون شکلی دوباره خوشحال باشم.
بنظرم اگه سعی کنی دوباره اون حس و حال و تکرار کنی، دیگه هیچوقت خاص نمی‌مونه واست.
میخوام همه روزا و حس و حالا و حتی آدما خاص بمونن. نمیخوام تکرار کنم. میذارم همون شکلی بمونه و رد میشم ازش.
آدما وقت دل کندن دو دسته میشن؛ دسته ی اول اونایی هستن که بعد از اختلاف،رفتن آخرین چیزی هست که به ذهنشون می رسه، پس تلاش می کنن تا همه چیز رو‌ درست کنن اما وقتی می بینن‌ همه چیز بینشون انقدر خراب شده که قابل تعمیر نیست کم‌ کم سرد میشن و از طرف مقابلشون فاصله می گیرن تا ذره ذره فراموشش کنن… یک‌ روز به خودشون میان و می بینن دیگه هیچ حسی بهش ندارن، پس بدون اینکه ذره ای احساس از اون رابطه تو وجودشون باقی مونده باشه میرن… برای همیشه میرن…
دسته ی د
آدمهای توی این کشور،
و مخصوصا ایرانیهای این کشور رو،
بیشتر درگیر اثبات اینکه: تنها نیستن (ولی هستن)، دلتنگ نیستن (ولی هستن)، خوشگل هستن، وایت هستن، جذاب هستن، کار مهمی میکنن، برای این مملکت مهم هستن، دوست های زیادی دارن، افسرده نیستن، و... یافتم.
 
نگران آدمهای این کشور هستم.
 
امروز درسای زیادی داشت واسم. امروز فهمیدم روی هیچکس نباید حساب باز کرد. آدما، منفورترین، دروغگوترین و دوروترین‌ها هستن. آدما اونقدر بهت نزدیک میشن و اونقدر اعتمادت رو جلب میکنن که تو به عنوان خواهر و برادرت ازشون یاد میکنی. بعد با یک حرکت، بهت میفهمونن که هفت پشت غریبه‌ن. بعد اون‌وقت حرصت می‌گیره. از کی؟ از خودت. که چرا همیشه چنین آدمی بودم؟ که چرا ذره‌ای تغییر نکردم و نمیتونم تغییر کنم! که چرا عاقل کند کاری آخه؟
عصبانیم. ولی یه عصبانیِ خو
اِدی: من می خوام برم پیش خواهرم، اونجا یه شیرینی فروشی بزنم. برای روز تولدت یه کیک بزرگ می فرستم.
جک: من از کیک تولد بدم میاد.
اِدی: چی؟ بدت میاد؟ چرا؟
جک: می دونی ، اینایی که میگی ، به روحیه ات نمی خوره. تو دوباره میری سراغ دزدی چون تو یه دزدی.
اِدی: آدما عوض می شن جک 
جک: روز ها عوض میشن، ماه ها عوض میشن ، فصل ها عوض میشن، ولی آدما هرگز عوض نمیشن.
ادی: چرا عوض می شن، خود تو هم عوض میشی. می دونی می خوام رو کیک تولدت چی بنویسم ؟ جک موزلی. هه آره برات می فر
خدا اگه بخواد آدما رو از هر گوشه جهان و در هر قید و بندی که باشن بر می‌داره و بهم می‌رسونه. چرا مثال بزنم از ملیکاخاتون و امام حسن (ع) که بگیم این بخاطر شرایط ویژه شونه  ؟ مگه یلدا و آووکادو ی بلاگ قصه شون کم عجیبه؟
ولی کاش خدایی که آدما رو انقدر عجیب بهم وصل میکنه، همینجوری هم کنار هم نگهشون داره. ما آدما خیلی کار خراب کنیم‌. انقدر که بعد چندتا سختی همه معجزه های جلوی چشممون رو انکار کنیم و با خودمون بگیم : "ما آدمِ هم نبودیم، این اشتباهی بود که
سلام* 
 
 
امروز دلم میخواد چشمام رو ببندم و فقط به مشکلاتم فکر کنم * 
چرا نه ؟ 
باید باهاشون روبه رو بشم * 
باید بفهمم مشکل از کجاست * 
باید جرئت کنم بهشون با دید باز نگاه کنم * 
آدم ها به این موضوع فکر نمیکنن که چیزی که اسمش رو گذاشتن مشکل ، میتونه فقط یه مسئله باشه * 
و اتفاقا مسئله ها قابل حل هستن * 
اگر از قضیه ی فیثاغورت نشه به زاویه ها و ضلع ها رسید، حتما حتما از قضیه ی تالس می شه...  
پس چرا آدما گاهی از حل مسئله فرار میکنن ؟ 
راستی شما چی ؟ 
م
این دنیا موعود خودشو میخواد... روزها بیقرار و بیتاب اومدن موعودی هستن که حق حسینیا رو بگیرهآقایی که خودشم عزادارهآقایی که همه چی با اومدنش بر میگرده سر جایی که باید باشهدنیا پر از زیبایی میشه آدما دیگه گرگ نباشنو مثل خواهر و برادر با هم رفتار کنننه این خواهر برادرا ها...مثل امام حسین و حضرت زینب... فقط دیگه یزیدی نیست ... عاشورا تکرار نمیشه :) همه دلشون پاک و مهربون و بزرگ میشهدنیا پیشرفت میکنه و پیشرفتا در خدمت انسان برای تکاملش  و رسیدنش به اوج
چقدر خوبه کسایی هستن ، خیلی کم البته خیلی خیلی کم که تورو با تمام ایرادات کارا و فکرای بچه گانت میپذیرن و کمک میکنن به جای تو سرت زدن آدم بهتری بشی و رشد کنی. خیلی به نظرم این آدما آدمای بزرگی هستن قلب بزرگی دارن چون اگه کوچیک باشی نمیتونی صبر کنی نمیتونی کمک کنی که طرفت رشد کنه. 
از سخنان فلسفی کله سحری مائده :دی
از این که دارم بزرگ میشم خوشحالم از این که فرصت بهتر شدنو دارم. 
از ساعت چهار این طورا فکر کنم بیدارم. اقا برم زبان بخونم بسه دیگه فعل
چقدر بعضی آدم ها بدبخت هستن اما به نظر من..
چه دلیلی داره که هیچوقت خونه من نمیاد؟نه واسه عیدی،نه وقتی میریم مسافرت،
بعد ازونور خونه بقیه شون زود پا میشه می‌ره..تا الان فکر میکردم با همه اینجوریه الان فهمیدم نه بابا! فقط با من اینجوریه!
درهرصورت ارزش وجودی خودشو بهم نشون میده که همینقدر به اون و خونواده اش احترام بذارم.
ازون ورم خانوم س فک کنم خوشش نمیاد بریم خونه اش.هرسری با یه بهونه ای،
شوهرش میپیچونه.اونم بهونه دروغ.اینسری که دروغش قشنگ لو
فک کن که research که همیشه جای امن و خوشحالت بوده هم خراب شه ):
به خاطر آدما... خسته ست مهسا، خسته ):
دست از سرم چرا بر نمی دارن؟ چرا؟ جای خوشحالم کجاست دیگه؟ :)
من چرا از حقم دفاع نمی کنم؟ چرا به بقیه آدما اینقدر وزن می دم؟ اینقدر اثرگذاری در نظر می گیرم؟ :)
احتمالا شده تا بحال شنیده باشین که "ما تجربمون بیشتره" یا اینکه " ما بهتر میدونیم" و یا "ما صلاح تورو میخوایم"! و با این بازی کلمات جوون تر ها رو مجبور به کاری میکنن که بر خلاف میلشونه!!
چه استعدادهایی که تو این گرداب غرق نشده و چه سالهایی که برای لذت نبردن از زندگی اجباری تلف نشده!!
چی میشه که جبر خونواده ها انقدر زیاد میشه که آدما رو از عشق کردن با چیزی یا کسی که دوس دارن منع میکنن؟!
تا دنیا دنیاس یه جای خالی تو قلب آدما باقی میمونه که جاش با هزارا
‏همیشه خوب بودن، آدما رو پرتوقع میکنه 
‏تا جایی ک دیگه ناخودآگاه نمیتونن بهت حق ناراحت شدن بدن!
به من حق ناراحت شدن نمیدن چون خودم خمیشه وانمود کردم خوبم
و دوست نداشتم کسی از چیزی که تو دلم هست اطلاع داشته باشه 
متاسفانه 
ولی من خودم رو تغییر میدم انسان ها قابل تغییر هستن
یادمه اول دبیرستان که بودم توی کتاب اجتماعی یه بخشی بود که توضیح میداد آدما به ذاته دوست دارن عضوی از یه گروه باشن و این عضوی از یک جریان بودن بهشون حس اعتماد به نفس میده. جمله دقیقا این نبود ولی این برداشت از اون متن سالهاست که توی ذهنم مونده. حتی درست یادم نمیاد اول دییرستان اجتماعی داشتیم یا دارم اشتباه میکنم ولی یادمه که اون بغل یه مطلبی هم راجع به دوستی ها و همراهی های موقت بشریت مثل هم قطاری  نوشته شده بود.
توی تمام این سالها بارها بهم ثا
+ لعنتی... آدما رنگین...کاش آدما عدد بودن!-  ولی اعداد خشن ان، زمختن و حوصله آدمو سرمیبرن...هیچکی آدمای عددی رو دوست نداره...+اما اونا دروغ نمیگن...درسته که عبوس و خشمگین میشینن جلوت ولی تو میتونی تا ابد بهشون اعتماد کنی...تا ابد میتونی به اون پنج زشت کچلی که ابروهاش تو هم گره خورده و دست به سینه جلوت نشسته و چپ چپ نگاهت میکنه اعتماد کنی که پنج میمونه! زبونشون رو که بفهمی میتونی راحت باهاشون کنار بیای... اما امان از رنگ ها...همین آبی دشمن! یه روز برمیدا
دلم برای آدما میسوزه. ما هیچ وقت دوست داشتن رو زندگی نکردیم. فقط بلدیم خیانت کنیم، پشت پا بزنیم یا از هم فرار باشیم. نشد یه بار چیزی رو به خودمون وابسته کنیم بعد پرتش نکنیم یه گوشه برای خودش بپوسه. اما آدما تکراری شده بودن، خیانت کردن بهشون لذت بخش نبود. این بار از یه شهر با تموم پیاده روهاش دست کشیدیم و تو تنهای رهاش کردیم. اگه یه روزی برسه که برگردیم، دیگه هیچ چراغی تو خیابونا قرمز نمیشه تا ما رو یه دل سیر نگاه کنه. اونا عادت کردن به زندگی بدون
به آدما نچسبید ، درک کنین که آدما توی زندگیاتون رهگذرن ، اجازه ی گذر بدین ، بزارین وقتی که حس نیاز داشتن بیان پیشتون ، سعی کنین کم باشین برای آدما اینجوری توقعتونم ازشون کمتر میشه ، و همه چیز برعکسشم هست ،‌ شما هم برای بقیه رهگذرید ، رهگذرای خوبی باشین...
پ.ن: متنی از دوست عزیزی به نام مستعار عنسان
آره خب رفیق! آدما تغییر میکنن.یهو به خودت میای میبینی دیگه هیچ حرف مشترکی بینتون نیست. 
آدما توی سکوت تغییر میکنن. چشم که ازشون برداری تغییر میکنن. آدما توی خشم خاموش تغییر میکنن. وقتایی که رنج های عمیق میبینن تغییر میکنن. آدما با بی مهری تغییر میکنن. وقتایی که زل میزنن به صفحه چتی که دیگه ایز تایپینگ نمیشه تغییر میکنن. آدما وقتی تنها میمونن، تنهایی که خراب میشه سرشون تغییر میکنن.
نذار تنها شه. نذار حرفا توی دلش بمونه. نذار خشمش رو مخفی کنه. نذ
سلام ...
 
خیلی وقته هر وقت تصمیم به نوشتن می گیرم ، کمتر از نیم ساعت بعدش ، روبه روی خودم ، یه کاغذ میبینم که پر شده از شاعرانه ها ...
اصلا انگار نوشته هایی که سرشار از واژه هستن ، از هر حسی خالی ان ...
اونقدر که حوصله ی آدم ها رو سر می برن ...
اونقدر که  لحظه های تلاقی نگاه ها رو سوخت می کنن ...
این توضیح های اضافه حتی میتونن کلام ملیح آدم ها رو به یه مسیر دیگه ببرن...
توضیح اضافه
توضیح اضافه
توضیح اضافه
""""" توضیح اضافه ممنوع """""
آدما باید یاد بگیرن حرف ها
یادمون باشه: آدما متفاوتن+ آدما تغییر میکنن.
با اینکه یه مقدار دپ هستم ولی باید مهم ترین کاری که بیشترین تاثیر مثبت رو رو روند کل زندگیم داره رو این روزا انجام بدم.
باید شادی درونی بدست بیارم بقیه چیزا کشکن، با یه فوت می خشکن.
احتمالا شده تا بحال شنیده باشین که "ما تجربمون بیشتره" یا اینکه " ما بهتر میدونیم" و یا "ما صلاح تورو میخوایم"! و با این بازی کلمات جوون تر ها رو مجبور به کاری میکنن که بر خلاف میلشونه!!
چه استعدادهایی که تو این گرداب غرق نشده و چه سالهایی که برای لذت نبردن از زندگی اجباری تلف نشده!!
چی میشه که جبر خونواده ها انقدر زیاد میشه که آدما رو از عشق کردن با چیزی یا کسی که دوس دارن منع میکنن؟!
تا دنیا دنیاس یه جای خالی تو قلب آدما باقی میمونه که جاش با هزارا
نگاه صحیح به آدما شاید اینجوری باشه:اونی که بیشتر میگه نمیدونم،بیشتر میدونه!اونی که قویتره،کمتر زور میگه!اونی که راحت تر میگه اشتباه کردم،اعتماد به نفسش بالاتره!اونی که صداش آرومتره،حرفاش با نفوذتره.اونی که بیشتر طنزمیگه،به زندگی جدی تر نگاه میکنه.قضاوت در مورد آدما سخته.
جاله بدونید که توی نور کم، احساسات آدما بر عقلشون غلبه می‌کنه. اینو از اونجایی فهمیدن که توی یه فروشگاه، اگه نور یه راهرو یه ذره کمتر باشه، خریدارها کمتر منطقی عمل می‌کنن.به خاطر همینه که نور کافه‌ها معمولاً کمه...به خاطر همینه که آدما شبا صادق‌تر می‌شن...
بعضی وقتا آدما بیش از حد به خودشون مینازن،اینجوری میشه که صفت مغرور میچسبه به ته اسمشون
اما گاهی هم آدما برای حفظ جایگاه و احترام گذاشتن به خودشون،مغرور بودن رو انتخاب می کنن و این عالیه
چرا؟چون توی این دنیای گرگ ها اگر مغرور نباشیم،گرگا ما رو با بره اشون ، اشتباه می گیرن.
باید گرگ بود ولی نباید بره گرفت.
شاید مسئله یادگیریه. یاد گرفتن چیزای جدید. اینکه می‌تونم دو ساعت بی‌وقفه علوم‌فنون یا ریاضی بخونم و تست بزنم و خسته نشم، اما اقتصاد بعد از یه ربع خسته‌م می‌کنه. سر کلاس خوبه، همون وقتی که معلم داره درس می‌ده. اما بعد که می‌خوام بشینم بخونمشون، عزا می‌گیرم!
+یه جا نوشته بود: طاقت بیار، پاییز داره تموم می‌شه.
اول با خودم گفتم چه فرقی می‌کنه؟ پاییز با زمستون و تابستون چه فرقی داره وقتی که من همونم و شرایط همونه و همه‌چی همونه؟
اما آره، شاید
زمان میگذره و میفهمی که باید از آدما دور بشی 
بری به سمت آرامشی 
آرامشی بدون حضور هیچ آدمی 
هیچ دختری 
خودت و خودت 
و شاید با یه دوست صمیمی 
توی یه کلبه ی کوچیک 
جایی که دور و برت بشه دشت و دمن پیدا کرد 
همینطور کوهستان 
و ساحل و دریا 
جایی که بتونی بدون ارتباط با ادما در آرامش کامل زندگیتو بکنی 
بدون اینکه اهمیتی بدی به هیچ کس و هیچ چیزی 
این زندگی هیچ چیز جدیدی نداره 
همه ی فشاراشو داره وارد میکنه با تمام قدرت با تمام وجود 
نمیدونم چی باید ب
■ همه درونگراها خجالتی هستن!
□ می دونین حقیقتش اینه که درونگراها به یه دلیل برا تعامل با آدما نیاز دارن.
اونا فقط محض اینکه ارتباط برقرار کرده باشن شروع به حرف زدن نمی کنن!
اگه شما می خواین با یه درونگرا ارتباط برقرار کنین خیلی ساده فقط کافیه شروع به حرف زدن کنید!
نگران نباشین که اینکار ممکنه ناراحتشون کنه!
قدم اول رو بردارین و انتظار یه مکالمه آروم و خوب رو داشته باشین!
دانلود آهنگ جدید امیرحسین شهرایینی آدما
دانلود آهنگ با دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ به همراه لینک مستقیم
آدما امیر شهرایینی
 
دانلود آهنگ امیرشهرایینی به نام آدما
Download new music Amirhossein Shahrainy – Adama
متن ترانه امیر شهرایینی به نام آدمااز هرکی که تو فکر کنی پشت پا خوردم رفیق
بند دلم به دست غم زنجیر و غصه زخم وتیغ
پر پر زدم هیچکی ندید هیچکس صدامو نشنید
لعنت به دست روزگار هیچ جا به دادم نرسید
گوشواره
آدما سردن دروغن اونکه میگفتن نبودن
آدما پیشت یه چیزن پشت تو کل
سلام
نمیدونم اینو نوشتم یا نه.
یه دیوونه هه رو دیدم چند روز پیش. چهره اش شبیه بی خانمان ها بود و حرفایی که میزد به آدم عادی نمیخورد. بخوام توصیف کنم میتونم بگم که همه چیز رو به هم ربط میداد و خودش رو یکی از آدمای تو انجیل میدونست.
اعتقادات جالبی داشت. میگفت که وقتی اسم یه نفر روتون گذاشته میشه، شما ادامه زندگی اون آدمی هستید که قبلا این اسم رو داشته و مرده. یه جورایی خوشم اومد. یعنی این که این آدما نیستن که زندگی میکنن، اسم های آدم ها هستن که زندگ
زمان میگذره
آدمایی که الان هستن شاید بعد ها تو زندگیمون نباشن...نه که بمیرن یا هرچی...
اما یه روزی میاد که مثلا بهترین‌دوست دوران دبیرستانت ...دیگه باهات یه غریبه اس...چون زمان زیادی گذشته...
این علقه ها از بین میرن و ادمای جدید میان...
آدمایی که قبلا نبودن...
 
به این فکر میکنم که آدمایی که تاریخ موندنشون تو زندگیمون تموم شده رو نمیشه نگه داشت...حتی با تبریک تولد ...حتی با بیرون رفتن.قدم زدن و گروه کلاس ۳۰۳ انسانی ۹۴ تلگرام!هرچی...آدمایی که میرن...آدم
آدما همیشه میخوان ثابت کنن اونی که راجع بهشون فکر میکنی اشتباهه. حتی اگه فک کنی بهترین آدم دنیان...انگار این اتفاقا افتاد که ثابت کنه آدم رو‌به روم آدم بیشعوریه.
من آدما رو خوب میشناسم ولی متاسفانه وقتی تو ذهنم میگم این آدم فلان جوره، پشت بندش وجدان یا نمیدونم چه موجود احمقی تو ذهنم بهم میگه: مریم تو تا وقتی که چیز واضحی رو نبینی حق نداری اینجوری فکر کنی. بعدش با اون آدم خوب برخورد میکنم و درنهایت اون ویژگی بد و توش پیدا میکنم، غصم میشه واسه هم
بسم الله
بعضی چیزا رو نباید گفت
چون تا بگی ناپدید میشن!
 بعضی چیزاهم باید بگی
اگه نگی ناپدید میشن
شاید آدما زندگی می کنن تا همینو بفهمن
و باور کنن
و آدما
کارایی رو می کنن که بهش باور دارن
پ.ن: آسمون بالای سر شما رو نمیدونم اما اینجا اونقدری ستاره داره که به فردا امید داشته باشی:)
پ.ن: یه زندگی سبز برای همه...
دانلود آهنگ وای از دست آدما چه بی رحمن بگو چرا، دانلود اهنگ زخمیه بال و پرم از توام خسته ترم غریبم
Ahang vay az daste adama che bi rahman bego chera
وای از دست آدما چه بی رحمن بگو چرا | زخمیه بال و پرم از توام خسته ترم غریبم | دانلود اهنگ
وای از دست آدما چه بی رحمن بگو چرا
شکسته بی تو قایقم چرا نمیکنی نگام
زخمیه بال و پرم از توام خسته ترم غریبم
خدا یه کاری بکن بال پرنده نشکنه
بیا یه کاری بکن قایق من بی مقصده
بی مرامن آدما دور میشن ازت چرا
نمیدونم نمیدونم
لینک دانلود آه
فکرم هنوز به تو درگیره دلم به عشق تو بد گیرههنوزم اسم تو که میاد آتیش میگیرهمنو به عشق تو میشناسن همون دیوونه ی وسواسمکه بعد تو رو همه آدما حساسمفکر از دست دادنت زده منو بی بی خواب کردهدیدن عکسای تو دل منو بی تاب کردهدربدر شد آخرش دل بیچارهبعد تو این قلب من دیگه با همه آدما سردهتو نفهمیدی بری از تو یادگاری فقط درده از تو یادگاری فقط دردهتنهایی پرسه توو نیمه شبا کار منه به خدا به خداحالمو جای تو خوب میدونن فکر از دست دادنت زده منو بی بی خواب کر
یه پسر بچه ، شایدم دختر ... هر شب توو خیابونای شهرم قدم میزنه. زیر نور ماه با فریاد هایی از جنس سکوت! ولی خب انگار واسه اون اصلا مهم نیست.
یادمه یه بار به همکلاسیش میگفت هر شب یه فرشته میاد به خوابش و اونو میبره به سرزمین خودشون. جایی که آدما همه همدیگه رو دوست دارن نه بخاطره اینکه جنس مخالف همن ! نه چون میخوان پول همو بالا بکشن یا انتقام اشتباهات گذشته خودشونو بگیرن!
اونجا همه خوب همو می خوان، همه دنبال خیر هم هستن نه اینکه زیر پای همو خالی کنن!
در
- میدونی؟ آدما خیلی متناقض اند.. حتی به خواسته های خودشون هم ارزشی نمیدن
+ چرا اینو میگی؟ چی شده؟
- من فقط نگاه میکنم، از بچگی همین بوده.. ولی آدما انجام میدن
و آره خب تقصیر اوناست که اینقدر حرفاشون با اعمالشون متناقضه...
اونا به خودشونم باور ندارن.. همین آدما باعث میشن که
یک طفل معصوم، خودشو از دست بده. دنیا پر از دروغ عه!
علاوه بر اینکه کلی مثال واسه حرفم دارم؛ هیچ مثال نقضی هم پیدا نکردم که اثبات بشه.
+ میدونی، ...
- هیسسس! هیچی نگو! دنیا هنوز قشنگیا
من از نود و هفت یه چیز خیلی بدیهی یاد گرفتم و شاید برای شما که اینجا رو می خونید چندین ساله ثابت شده ولی خب من امسال بهتر از همیشه فهمیدمش. اینکه هیچوقت فکر نکنم کسی رو شناختم. حتا اونموقعی هم که شناختمش فکر نکنم شناختمش. از آدما تو ذهنم بت نسازم چون هرچیزی از هرکسی بر میاد. هرچیزی از هرکسی به معنای واقعی کلمه. آدما دیگه شگفت زده م نمیکنن. سال سختی بود. امیدوارم نتیجه ش رو بگیرم
درست وقتی که احتیاج داری دورت شلوغ باشه زندانی میشی!
آدما واقعا موجدات مهمی تو زندگی ما هستن
صرف نظر از غریبا و آشنا بودنشون
حتی همون عابریم که تو خیابون یه لحظه نگات میکن
داره بهت میگه تو وجود داری!
درختا پرنده ها گربه های خیابون همه همینو بهت میگن..
تو این کنج تنهایی و خلوتی که هر کدوممون گیر کردین
انگار بی معنا شدیم
یا تازه فهمیدیم که همه چیز سایه بوده!
به دنبال واقعیت، حقیقت رو گم کردیم اینه که حالا کلافه ایم
چون هنوزم حقیقت و ندیدیم..
یه پسر بچه ، شایدم دختر ... هر شب توو خیابونای شهرم قدم میزنه. زیر نور ماه زیر فریاد هایی از جنس سکوت! ولی خب انگار واسه اون اصلا مهم نیست.
یادمه یه بار به همکلاسیش میگفت هر شب یه فرشته میاد به خوابش و اونو میبره به سرزمین خودشون. جایی که آدما همه همدیگه رو دوست دارن نه بخاطره اینکه جنس مخالف همن ! نه چون میخوان پول همو بالا بکشن یا انتقام اشتباهات گذشته خودشونو بگیرن! اونجا همه خوب همو می خوان همه دنبال خیر هم هستن نه اینکه زیر پای همو خالی کنن!
حی
نمیدونم چه اتفاقی میفته که آدما انقدر سطحی میشن و دیگه چیزی نیست که براشون جذاب باشه!رفاقت، محبت، صمیمیت! ما عمیقا بهشون نیاز داریم.اما انقدر سطحی از همه چیز، آدما‌ و احساسات میگذریم که یادمون میره، شاید اینا آخرین بار باشه.شاید هرگز تکرار نشه...میدونی، نمیشه دلگرم‌ بود به بودن کسی این‌روزا... عجیبه.خیلی عجیب‌...
دانلود آهنگ جدید مسعود صادقلو به نام از این آدما دورم کن
هم اکنون دانلود کنید آهنگ از این آدما دورم بد و خوب نداره خستم از کن مسعود صادقلو  با لینک مستقیم کیفیت ۳۲۰ به همراه متن موزیک از رسانه آپ آهنگ
Download New Music By : Masoud Sadeghloo – In Rooza

ادامه مطلب
هر کاری که میکنم نمیتونم خودمو متقاعد کنم که یکی از آدمای اینترنتی باشم. حتی با اینکه میدونم چقد فایده میتونه داشته باشه اما نمیتونم یکی از اون آدما باشم!!
اینستا باعث میشه خودم نباشم. تویی.تر باعث میشه از آدما بدم بیاد بدون اینکه شرایطشونو بدونم. و حتی این روزا تلگرامم باعث میشه احساس کنم همش درگیر سو تفاهمم...از این در ارتباط بودن زیاد خوشم نمیاد:(
برای آدما زندان نسازیم  !!
به اسم دوست داشتن بال پریدن کسی رو نچینیم...
دستبند نزنیم به دستایی که می خوان رویاهاشون رو به دست بیارن..
آدما رو پشت دیوارای بلند شرط و شروط ها، شاید و اما و اگر ها، باید و نبایدامون حبس نکنیم...
آدما رو زندانی اصول و تعریف های خودمون نکنیم، اونقدر که ترس از عکس العمل و قضاوتامون باعث شه هیچ وقت خود واقعیشون نباشن...
به اسم خیر خواهی پای هیچ کسی رو زنجیر نکنیم تو راهی که خودش هیچ علاقه ای به ادامه دادنش نداره...
هر آدمی ب
امشب که با اون یکی صباعه حرف می زدم فهمیدم ما آدما یه درد بزرگیم رو سینه هم! این زبون لعنتی چیه که باهاش می سوزونیم همو؟ حروممون اگه با شکستن دل یکی، خودمونو تو دل یکی دیگه جا کنیم. خیلی وقته قسم خوردم با حال بد یکی گریه نکنم ولی یه سری دردا هستن که درمون ندارن... واقعا ندارن! واقعا نمیشه کاریشون کرد. فاصله چیز وحشتناکیه. فاجعه ست! قیمت خوشحالی امشبش یه بستنی شکلاتی بود که از پسِ از تهران تا سمنان فاصله، نتونستم خوشحالش کنم. چه شبی رو سر می کنه... ل
دانلود آهنگ ای وای همه چی خوب بود چشمون کردن / این آدما خیلی نامردن Asef Aria – Cheshemoon Kardan
دانلود آهنگ ای وای همه چی خوب بود چشمون کردن / این آدما خیلی نامردن آصف آریا
تو مَرَامُ تو نبود که أَزَمَ خسته بشی تو مَرَامُ تو نبود که بری دَسْتُ بکشی چی شَدَّ عِوَضُ شدی تو بگو چی شُدَّهُ چی شدی تو ای وای هَمَّهُ چی خوب بِوُدِّ چشمون کردن آخرشم گرفتنت أَزُّ من این آدما بدجوری نامردن ای وای هَمَّهُ چی خوب بِوُدِّ چشمون کردن آخرشم گرفتنت أَزُّ من این آدما خی
دقیقا چه اتفاقی افتاده که یه دختر ۱۶-۱۷ ساله، علاوه بر دوست پسر که دیگه خیلیی عادی شده، صد جاشو سوراخ کرده و پینسرینگ (؟:/) زده و دویست جاشو خالکوبی کرده و سیگارم می‌کشه و ادب و اینام که دیگه هِچ؟!خب آخه این بخواد دکتر بشه، ضررهمعلم بشه، ضررهمادر بشه، ضررهو حالا باقی مشاغلاین الان چه نفعی داره؟ تازه از همکلاسی های خودمم هستن و قشنگ فیس تو فیس باهاشون برخورد داشتم:/
تازگیا دارم می‌فهمم چه آدما تحفه ای دورمو گرفتن:|
خیلی از شماره هارو پـاک کردم تا بتونم با ماشین زمان آدما رو یکی و دوتا فراموش کنم ! وقتی شماره خیلیاشونو پاک میکردم به این فکر میکردم نکنه اون آدما یه روز خودشونم تصمیم منو تحسین کنند ...
ولی من توی اوج حال خرابی اینکار رو کردم ! چون حس میکردم اگه قراره حالم خوب باشه باید چشمام رو ببندم و آدما رو حذف کنم ! من شرمنده خیلی از آدمـا شدم ، شرمنده اگه شما به گناه دیگری از زندگی من حذف شدید :)) من آدم مزخرفی ام شما منو ببخش به بزرگــی خودت :)) 
خیلی دلم میخ
هر روز از نشست‌های خبری جشنواره فیلم فجر، خبر جنجال و دعوا بیرون میاد. داریوش ارجمند، ابتذال رو با بیان مبتذلش نقد میکنه و براش کف و سوت میزنن. ریحانه پارسا جلوی کلی دوربین و رسانه و آدم! عشوه خرکی میاد و سوژه توئیتر و اینستاگرام میشه. دستیار حاتمی‌کیا به شکل غیر رسمی جلوی تریبون میاد و داد و فریاد راه میندازه. هادی حجازی‌فر سر اینکه به زبان ترکی توهین شده رگ گردنی میشه. خبرنگارا هم تا میتونن به این جنجال و حاشیه‌ها دامن میزنن. اون طرف، توی
پا پیش می‌ذارم برای شناخت آدما و جالب به نظر میان اما هر کدومشون چیزی از خودشون نشون می‌دن که باعث می‌شه بکشم عقب.چیزی که هیچ‌جوره قابل چشم‌پوشی نیست و این غمگینم می‌کنه.و واقعاً کو اون شور و اشتیاق برای شناخت آدما؟ و کو اون تصورات مثبتی که واقعی می‌شد؟هیچ آدمی نیست که بعد حرف زدن باهاش بگم دتس ایت.همینه.نهایتاً این مدلی می‌شم که خب اوکی کیوت و جالب به‌ نظر میاد بذار باشه.کجان آدمای جالبی که بودن باهاشون و حرف زدن باهاشون باعث شفافیت رو
 
بیشتر آدما دوست ندارن توی تنهایی بمیرن. چی از این خودخواهانه تر؟ چی از این مضحک تر؟ کنارِ دیگران زندگی میکنی، اونا رو به خودت وابسته میکنی، آدما دوستت خواهند داشت و بعد، کنارِ اونا می میری. زنده ها؟ رنج می کشن، اشک میریزن، به خاطر نبودنت، به خاطر نداشتنت ناامید میشن از زندگی و تو کجایی؟ 
زنده ها مجبورن برات مراسم ختم و یادبود بگیرن و با چشمایی که اشکاش خشک شده ببینن که عده ای به بهانهء تسکین اونا دور همدیگه جمع میشن و حرف میزنن و میخندن. زند
و من با دیدن بعضی آدما به این نکته پی بردم که چطور میشه همه جای دنیا رو دید اما دنیا دیده نشد ...و چطور میشه هیچ جا جز شهر خودتو ندیده باشی اما از دنیایی سر دربیاری...و این فقط به نگاه برمیگرده...نگاهی  که میتونه حقیقت رو تو هر چیزی‌‌‌..حتی چیزای کوچیک ببینه با نگاهی که همه چیزو فقط با چشمای ژله ای که بعد یک متر فاصله با هرچیزی عینک لازم میشه ...زمین تا آسمونه فرقش!!!
امشب برف میباره و دلم هوای ستاره دیدن کرده...کشف صور فلکی و اجرام غیر ستاره ای...
که ا
آدما همدیگه رو از چشاشون می شناسن؟.حراست دانشگاه می گه "آقا! کارت دانشجویی!"می گم "بفرما!"می گه "عینکت رو وردار!"کارت دانشجویی رو می گیره. زل می زنه توی چشام! چند ثانیه نگاه می کنه و بعد می گه "برو"می گم "آدما همدیگه رو از چشاشون می شناسن"می گه "چی؟!"می گم "هیچی! یعنی انقدر حراستی‌عه امروز؟!"چیزی نمی گه.کنارش یکی دیگه ست، می گه "صبر کن!" و بعدش کارت دانشجوییم‌ رو ازم می گیره و می گه "خودتی؟!"می گم "امام علی می گه وقتی توی یه خونه از یه در فقر وارد بشه، از
قبول کنیم یا نه! باید بعضی چیزارو بیخیال شد تا درست بشن
شاید اونجوری ک توقع داری نه اما بالاخره راه خودشونو پیدا میکنن..
کلا تجربه نشون داده وقتی زیادی پیله ی یه چیزی بشی ازت دور میشه
یا حتی آدما!
کافیه بیخیال بشین
دو حالت پیش میاد
حالت اول؛ کلا قضیه تموم میشه و بعد مدت کوتاه یا بلندیم با خودتون میگین چه خوب شد که نشد!
حالت دوم؛ اون جریان میافته رو روال و براحتی پیش میره بدون اینکه نیاز به حرص خوردن شما باشه
به نظرم خوشبخت ترین آدما اونایین که ب
جالبه دلم برای هیچکس و هیچ روزی تنگ نمیشه ! الا بابام ! که اونم جز استثنا قرار میگیره :)) کافیه یکم آدما ازم دور بشند کم کم توی ناخودآگاهـم فراموششون میکنم خیلی روتین وار !البته مامانم جز استثنا قرار میگیره !چون جزیی از وجودمه ! 
چند روز پیش داشتم فکر میکردم کی ممکنه یه روزی برام تا ابد بمونه حالا ابدم نشد حداقل اگه زنده بمونم تا سن سی الا چهل سالگیم !دیدم تنها امیدم همین مامان خوش قلبمه ! بقیه خیلی خیلی عادی کنار میرن !
همینقدر حسابمـون از آدما خ
پسرا  ایرانی همه
دنبال دختر سفید و تپل و در صورت امکان قدبلند هستن.
از دخترای مظلوم خوششون نمیاد
اگر بهشون نزدیک بشید مخصوصا اگر متاهل باشن فقط به کردنتون فکر میکنن.
ببین ینی یه جوری که خودت هم دهنت باز میمونه. اینقد توله سگ و گرگ هستن.
پ ن: بوی بستنی پاک میاد....
هییی
 هنوز هم وقتی دلم گرفته و پر از بغضم و احساس می‌کنم از آدما کتک خوردم، دلم میخواد بیام کنارت، به محض اینکه می‌شینم سرِ مزارت  سلام می‌کنم بی اختیار می‌زنم زیر گریه و همه چیز رو تعریف می‌کنم و با صبر و حوصله همیشگیت گوش می‌دی و وقتی بلند میشم که برم حداقل نصف غم هام سبک شده. من فکر میکردم نهایتِ عمرِ این کارا و مسخره بازیا ، اینکه آدما با شهدا مانوس میشن و اینا .. برای دبیرستانه یا اوایل دانشگاه! یا دیگه ته ته ش هر چی باشه برا قبل ازدواجه! ولی
این روزا زندگی خیلی جالب شده برام . البته خود زندگی نه ، بلکه رفتارای آدما ، عکس العملاشون ، یا به قول نا معروف لایف استایل آدما و نحوه بر خورداشون با مشکلات.از بس جالبه که به طرز مسخره ای دلم می خواد بزنم زیر گریه. خیلی دلم می خواد برم ازونی که همیشه فاز مثبت اندیشی داشت و ادعا می کرد زندگی خیلی خوبه و می گفت همیشه باید شاد بود و از حال لذت برد ، بپرسم :چطوری ایرانی؟! :)البته شاید کرونا گرفته ; مرده :)زمان : یازده و پنجاه و نه دقیقه قبل از ظهرمکان : م
گاهی وقتا لازمه فقط کاری و که میدونین درسته رو انجامش بدین حرفای بقیه رو پشت بذاریم و به جلو حرکت کنیم
مبادا که تو مسیر چشممون به دهن یکی بیفته اون بدون در نظر گرفتن همه چی یه حرفی بزنه و اون موقع کاری که نباید بشه میشه...
ما از سرعتمون به سمت موفقیت کم میشه ومدام به دنبال یکی دیگه میگردیم ببینیم اون چی میگه 
نمیگم همه ی آدما بدن و منفی نگر اما عقاید همه آدما با هم فرق میکنه ممکنه کسی که عقایدش کاملا مخالف شماست سر راهتون قرار بگیره
پس لطفا در م
《کم‌کاری خودتو پای دیگران نذار، مسئول کارات باش، کار رو به نحو احسن انجام بده اما اگه ندادی گردن بگیر.》
یاد بگیرید مسئولیت کارتون رو بپذیرید، این چیزیه که همیشه تو حساس‌ترین موقعیتای زندگی از عامری-استاد ریاضی کنکور- یادم می‌افته..هر بار که میام توجیه کنم، عصبانی می‌شم و تقصیر  همه‌چیز رو می‌اندازم رو دوش  بقیه، وقتایی که غرورم اجازه نمی‌ده عذرخواهی کنم و سرمو بالا بگیرم بگم این اشتباه منه و بابتش معذرت می‌خوام و خودم درستش می‌کنم.
بعضی از آدمها مثل یک آپارتمانند. مبله.. شیک.. راحت! اما دو روز که توش زندگی میکنی، دلت تا سرحد مرگ میگیره!بعضی آدمها مثل یه قلعه هستن! خودت را میکُشی تا بری داخلش! بعد میبینی اون تو هیچی نیست. جز چند تا سنگ کهنه و رنگ و رو رفته!اما...بعضیها مثل باغند! میری تو، قدم میزنی، نگاه میکنی، عطرش رو بو میکشی، رنگها رو تماشا میکنی. میری و میری، آخری هم در کار نیست. به دیوار که رسیدی بن بست نیست، میتونی دور باغ بگردی! چه آرامشی داره همنفس بودن با کسی که عمق سین
تو هر مقطعی خودمو متعلق به جو و آدما نمیدونستم و تو فکر و تلاش برای جدایی بودم، جدا شدن از نوع اوج گرفتن شاید... و بعد از گذر تمام چیزی گه تو مقطع جدید باهام بود، خاطرات مقطع قبلی بود که به زور! تو ذهنم نگه میداشتم و مرورشون میکردم
دوران راهنمایی خب خیلی به اصطلاح شاخ! بودم، شهرمون خیلی کوچیک بود و هست، اما صرفا نه از نظر ابعاد... بیشتر از نظر بعد روحی و شخصیتی و فرهنگی آدماش که خب منم همینجا بزرگ شدم البته... ۳ سال راهنمایی دوران درسی خوبی واسم بود
این ایلان ماسک فوق العاده اس!!! اگه تو دنیا ده تا آدم به درد بخور باشه، قطعا یکیش این ایلان ماسکه
اینم وانت تسلا موتورز که ایلان ماسک ازش رونمایی کرد. چند روز قبل هم اسپیس ایکس ( شرکت فضایی که ایلان ماسک بنیانش گذاشته) با یه موشک همزمان 60 ماهواره رو تو مدار قرار داد.
ما آدما خیلی خوشانسیم که وقتی میگن تو دنیا 7 میلیارد آدم زندگی میکنه، ایلان ماسک رو قاطی بقیه آدما میکنن و میشمرن!!!
کاناداییا
اغلبشون
نه همه شون
 
اینقدر ساده و کوته فکر و ignorant هستن،
که حاضر نیستن به یه هندی رای بدن
 
از طرفی اینقدر ترسو هستن
که حاضر نیستن ریسک کنن و به حزبی به جز دو حزب قبلی (یعنی محافظه کار و لیبرال) رای بدن.
 
ولی فعلا یه صندلی انتخاب شده و اونم مال لیبرالاس
متن آهنگ ارباب شهر من امیر خلوتهمه چی توو دنیا میچرخه فقط سرِ توهمه بیشترشو میخوان ، بیشتر به ضربِ دوعددِ بالا ماشین حساب یعنی قدرتاگه داشته باشی راحتی حتی توو غربتتوو زمینِ خدا گرفتی جای خدا روآدما میپرستنت شدن نسخ و خمارتتو زدی به هم قانونِ برابریتویی دلیل قهر و آشتیدلیلِ خنجر اَ پشتِ برادریآدما سرِ تو حیله میکنن ، بهت پیله میکنندخترِ جوونو زیرِ پیر مرد میکنن
ادامه مطلب
آدما وقت دل کندن دو دسته میشن...
دسته ی اول اونایی هستن که بعد از اختلاف، رفتن آخرین چیزی هست که به ذهنشون می رسه، پس تلاش می کنن تا همه چیز رو‌ درست کنن اما وقتی می بینن‌ همه چیز بینشون انقدر خراب شده که قابل تعمیر نیست کم‌ کم سرد میشن و از طرف مقابلشون فاصله می گیرن تا ذره ذره فراموشش کنن...
یک‌ روز به خودشون میان و می بینن دیگه هیچ حسی بهش ندارن، پس بدون اینکه ذره ای احساس از اون رابطه تو وجودشون باقی مونده باشه میرن...برای همیشه میرن...
دسته ی
 
این فیلمایی که مربوط به دورکاری هستن و طرف یادش میره دوربینشون خاموش کنه در نهایت لو میره با پیژامه هستن؟؟؟
شما راجع به عشق چنگیز چه فکری میکنید؟ به نظرتون من از بالا مانتو روسریم از پایین شلوار خونه ای یا کلا رسمی؟
افکار تو نو با ما در میون بذارید
*شایان ذکر است که افکار شما فاقد هیچگونه اعتبار هست
آدما به ندرت اهل تفکرن و از بین اونا که اهلشن، به ندرت به تفکر و استنتاج درست میرسن. کمتر کسی میتونه زیر دو دقیقه اسم پنج تا نویسنده مورد علاقه ش یا پنج کتابی که اخیرا مطالعه کرده رو بگه. اولویت بیشتر مردم به روز و سالم بودن موبایل شونه و دربرابر، قرار ملاقات با پزشک کاریه که حتی بعد از تحمل یه دوره درد، با اکراه بهش «تن میدن». دنیا رو خبر ندارم، اما شهر من پُر شده از ناباوران. کسانی که به هیچ پایبندن. نه دین نه سیاست نه خانواده. و سوای اینا، اخلا
همه ما در طول روز با افراد زیادی سرو کار داریم
بعضی از آدما هستن که بهشون حس خوب داری، ینی وقتی باهاشون صحبت میکنی انگار داری با یکی مثه خودت صحبت میکنی،،
مغرور باشه، بداخلاق باشه، هر کاری کنه جذابه و دلنشین.
ولی بعضیا اینجوری نیستن، هر کاری میکنن برات جذابیت ندارن،، حتی دلبریهاشون بدتر آدمو  دلزده میکنه و آزار میده.
حالا اینجور افراد دو دسته هستن:
دسته اول افرادی هستن که از همون اولش بهشون حس خوب نداری و کاملا از رفتار و گفتارشون مشخص میشه.
این دنیا نفرین شدس و درگیر جنگ ، سیاست و عشق هست و موجوداتی که وابسته قدرت ، ثروت ، عشق ، غرور یا بقیه احساساتشون  هستن و نمیخان قبول کنن که حیاتشون تصادفیه و یه روز همه چی تموم میشه و هیچ مفهمومی نمیمونه
وقتی با این دید به همه نگاه میکنم احساساتم خالی میشه
برام فرقی نداره که قصر باشم یا بیابون
اما سعی میکنم به آدما خوبی کنم تا جایی که از دستم برمیاد کمک کنم
نه بخاطر پاداش تو دنیای دیگه یا نه حس خوبش
بخاطر اینکه هرچی که داریم مال همه هست و یه سر
_همیشه تو قلبم نگه ش میدارم ..._از ترس تنهایی؟؟
*لطفا آدما رو تو آب نمک قرار ندیم ...
برا روز مبادا...
اگه قراره نباشن ...اول از دلتون و بعد از زندگیتون پاکشون کنین ...نذارین امیدوار باشن که یه روزی شاید شرایط بهتر شه ...
اگه میدونین تو آینده اتون جایی ندارن ...بذارید برن ...این بودنای نیمه کاره و نصفه نیمه اس که آدما رو پیر میکنه ...
نذارید به جای مسخره و کوچیکی که تو قلبتون دارن و ممکنه فردا نداشته باشن دلخوش باشن ...
همون قدر که تنبیه چیز ناخوشایندیه، تشویق هم هست. احساس خوبی بر می انگیزه، و همین باعث می شه که اشتباه بودنشو نفهمیم.
مسیله اینه که باید متوجه بود که به آدما نباید جهت داد، بذاریم راه خودشونو برن. حالا چه خوشایند ما باشه و چه نباشه.
یه مسیله دیگه هم اینه که شاید باید تمام این قضایا رو به پای گوینده گذاشت. در واقع گوینده داره با احساساتش دست و پنجه نرم می کنه در اون لحظات. و خب به شنونده ربطی نداره جز اینکه اگه بخواد در کنار گوینده و احساساتش قرار
دارم فکر میکنم خیلی از آدما گاون! از اون گاوا که کلی شیر میدن بعد تهش پاشو میزنن توش همه اش میریزن :/ بهش میگیم گاو نو من شیر ده (شاید هم نه من ) نمیدونم .
آدما میان با کلی دردسر یه کاریو میکنن یا یه زحمتی قبول میکنن بعد لابه لاش اینقدر طعنه و منت و زخم زبون میزننننن که آخرش طرف ساعت ۱۰:۳۰ شب برا فرار از حرفا ع خونه با بچه هاش میزنه بیرون میره پارک بعدددددد ما میریم برمیگردونیمشون:/ 
دراین حد نیکوکار:) 
فک کنم تا صبح در اثر استنشاق بوی نعنا خفه میشیم
دانلود آهنگ ناصر عبداللهی یه رویا
Download Music Naser Abdollahi Ye Roya Ye Roz Az Hamin Rouza
دانلود آهنگ بسیار زیبای ناصر عبدالهی با نام یه روز از همین روزا “یه رویا”
این اهنگ با اسم (یه روز از همین روزا) هم شناخته میشود
دانلود آهنگ یه رویا ناصر عبداللهی
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید…
تکست و متن آهنگ یه روز از همین روزا با صدای ناصرعبدالهی
یه روز از همین روزا روی شب پا میذارم توی قاب لحظه ها عکس فردا میذارم
تا که خوب خوب بشه زخمای دلواپسی عشقو مرهم میک
چرا آدما میرن؟چون گاهی فکر میکنن این تنها کاریه که ازشون برمیاد؟چون فکر میکنن پاهاشونو که تکون بدن یه نقطه بزرگ قراره بیاد ته جمله هاشون و تموم؟اما آیا واقعا میخوان که تموم بشه؟آدما گاهی فک میکنن که باید برن!‌ اینجوری خودشونو از گناهاشون تبرئه میکنن‌.آدما گاهی به رفتن فکر میکنن که برگردن اما وقتی پاشونو تا ته روی گاز میره اجازه دنده عقب گرفتن ندارن. چون آدم زمانی میتونه افکارش رو پس بزنه یا تغییرشون بده که عملشون نکرده باشه.طبلی که برای ی
سلام بهترین ِ من؛
امروز می‌خوام از تو بنویسم، قرار نیست یه نامه‌ی عاشقانه باشه اما، هر وقت و هر جا که از تو گفتم حرف‌های من شبیه عاشقانه‌ها بود. اصلا به تو و ارتباطمون که فکر می‌کنم چیزی جز یه عاشقانه‌ی آرام به ذهنم نمی‌آد.
تو در تمام ِ لحظات ِ زندگی کنارم بودی و هستی و مطمئنم که خواهی بود. اصلا این زمان‌های ماضی و حال و آینده همه در بودن تو تعریف می‌شن.
 
همه دنیا بخواد و تو بگی نه / نخواد و تو بگی آره... تمومه
خواست و صلاحی که تو بخوای همون م
اینکه بری توی جمعی و مدام بشنوی که از مادرت میپرسن این دختر شماست ...واااای ماشالاااا ... چه خانومی ... چند سالشه و ...
بله درست حدس زدید ماجرا ، ماجرای خاستگاریه ...
واقعا برام نهایت زجره...
اما 
من ساکت و آروم یه گوشه نشستم حتی گوشیم رو هم درنیووردم تا باهاش مشغول بشم ...
تو کل این مدت به گلای قالی زل زده بودم و به این فکر می‌کردم این آدما چجوری هنوز اینجور روابط براشون جذابه...
اینکه بخوان لباس و طلا و مسافرت رفتناشون رو به رخ هم بکشن ...
و سعی کنن تو زن
حالا که به آخرای کتابم و ضرب‌العجل تحویلش به ناشر نزدیک و نزدیک‌تر میشم، بیشتر هم به مقدمه‌ی مترجم فکر می‌کنم. به همه‌ی تشکرهایی که می‌خوام توش از آدمای مهم زندگیم بکنم و به همه‌ی حرف‌هایی که باید توش بزنم. می‌دونی، نویسنده یه جای کتابش، تو اوج همون سختی‌هایی که داشته به رفقاش میگه «اصلا شاید یه روز که از اینجا نجات پیدا کردم یه کتاب بنویسم و درموردش به همه‌ی دنیا بگم». و خب کتابش دستمه و می‌دونم که موفق شده بگه! رسیدن آدما به آرزوهاش
تا گلالودم ماهیتو بگیر بیا این آلوده ماهی رو ببین که چجوری جا گذاشتیش رو زمینمن واسه تو قید دریارو زدم به درو دیوار تنگت میزدم تو بیابون دلت نفس زدمدریا بغلم کن بغلم کن که شدم تنها بغلم کن بغلم کن بین نامردا من تک نندازدریا اشتباه کردم که از دست تو سر خوردم توی این مرداب با این آدما بر خوردم بد کم آوردم
بیا و این پخش پلارو تو جمعش کن دوریت داره بد میسوزونه تو کمش کنمن گم شدم تو دل بی رحم زمونه بیا و این دیوونه رو تو باورش کندریا بغلم کن بغلم کن ک
آدمای که فقط بلدن گلایه کنن..نه از دنیا ها..از تو...
خودشون ی قدم هم برنمیدارن و منتظرن تو صد قدم براشون برداری...
همونایی که اگه جای 100 قدم،99 تا برداشته باشی،آه و ناله میکنن و ادای بدبخت ترینا رو درمیارن..
شما ها خسته نشدید از آدمایی که حالتونو بهم بزنن از خودتون..
سادگی و مهربونیتون..
از اینکه اینهمه دوسشون دارید..
نمیدونم چرا انقدر از این آدما اطرافم هست...
فقط میدونم دیگه اونقدر بریدم که برام مهم نباشه چه بلایی سر ذهنیتشون نسبت به من میاد...
چون ر
اینروزا بیشتر از کرونا نگران اعتماد از دست رفته، انسانیت از بین رفته و همدلی بر باد رفته‌ی بین آدما هستم.
چه راحت ازشون میگذریم و زیر پا لهشون میکنیم
دیر یا زود این مشکل میخواد حل بشه ولی دیگه چطوری مثل سابق میخواییم بهم اعتماد کنیم و دوباره همون آدمای سابق باشیم و کنار هم زندگی کنیم؟
چطوری دوباره سرمون رو بالا بگیریم و به ایرانی بودن و فرهنگ و اصالتمون ببالیم؟
ماسکها رو برداریم تا چهره واقعیمون دیده بشه.
بیایید با هم مهربونتر باشیم.
یه ضرب
وقتی تو کتابا زندگی می‌کنی.وقتی تو حساس‌ترین شرایط زندگیت می‌شینی کتابایی رو می‌خونی که نباید، همین می‌شه..همین که برای خودت از دید آدمای دیگه قصه می‌سازی..دلیل میاری و توجیه می‌کنی که اونا هرکاری رو بکنن و تو این اجازه رو نداشته باشی که چیزی بگی چون تو اونی نیستی که کتابا ترسیم می‌کنن تو نه اون‌قدر خاصی نه اون‌قدر قوی‌ای اما بقیه هستن بقیه همون‌قدر تو دنیای دورشون تاثیرگذارن که شخصیتای توی کتابا.
اما بازم پناه میارم به این کلمه‌ها
امشب هزارتار اسم می‌تونست داشته‌باشه، که هیچ‌کدومشون توصیف صحنه‌ی بالا رفتن پرده نیستن. صحنه‌ی استرس. اون لحظه که انگشتام ازم تبعیت نمی‌کنن،چون مضطربم و یه‌ سالن آدم زل زدن بهمون. 
به امشب می‌شد هزارتا نام داد. گویاترینش بنظرم، شبِ نوجوونی بود. گرم. مرکز سالن. مرکز توجه. هیجان. استرس. و ملودی.و موسیقی. 
آدما دست می‌زدن.‌ ما می‌نشستیم. به خودم می‌گفتم هیچ‌وقت امشبو فراموش نمی‌کنی. هیچ‌وقت امشبو فراموش نمی‌کنی.
ممکنه یه‌روز تو ارکست
خانم دکتر سهیلا سامی جراح مغز و اعصاب ایرانی و از شاگردان پروفسور سمیعی هستن که در آلمان فعالیت می‌کنن .در سن ۲۸ سالگی، ۵۰۰ عمل جراحی‌رو به تنهایی انجام دادن.در توضیح اینکه یک بانوی موفق ایرانی در اروپا هستن و حجابشون‌رو حفظ کردن، میگن "من با انتخاب و آگاهی حجاب را برگزیدم و این دیگر داخل و خارج از کشور ندارد؛ به عقیده من میزان انتخاب پوشش به فرد بستگی دارد و من هم همان طوری که در آلمان پوشش دارم به همان میزان در ایران دارم."بعضی سلبریتی‌ها
دانلود آهنگ شاهین بنان عاشق نشدی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * عاشق نشدی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , شاهین بنان باشید.
دانلود آهنگ شاهین بنان به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Shahin Banan called Ashegh Nashodi With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه شاهین بنان به نام عاشق نشدی
دانلود فول آلبوم شاهین بنانساز دلم کوکه براتلک زده دل واسه صداتیکی باش واسه کسی که یکیه براتبه سینه سنگتو ز
همه ما آدما یه روز شکست خوردیم،نابود شدن آرزوهامونو با چشمامون دیدیم،از طرف کسی بی مهری دیدیم که تمام محبتمون رو ریخته بودیم به پاش،از نزدیک ترین آدما و عزیزترین آدما کاری ترین و عمیق ترین زخم ها رو خوردیم،یه شبایی آرزو کردیم کاش هیچوقت فردایی نباشه،رئیسمون بدون اینکه اشتباهی کرده باشیم سرزنشمون کرده،دنیا بی اینکه مقصر باشیم ازمون تاوان گرفته،یه اتفاقایی باعث شده از زندگی ببریم،یه خبرایی اشکمونو تا جایی در آورده که نفس برای کشیدن کم آو
شاید باور اشتباهی داشت در ذهنم جان می گرفت ...
همه آدما کارهاشونو واکسنی انجام میدن 
اول میان وسط 
کم کم اثر واکسنه از بین میره 
 
وقتی کار جدید میاد ثبات کار قبلیه از بین میره 
 
 
به این مفتخرم ک جوگیرانه کار جدیدی رو قبول نمیکنم تا وقتی مطمئن نباشم از پس کار قبلی بر اومدم یا نه ....
راستش اجازه نمیدم حرفای آدما مثل واکسن روم اثر بذاره 
 
فقط وقتی از حرفشون اثر میگیرم ک بشه تا تهش برم ....
معمولا وقتی استاد تکلیف جدید میده همه تکلیف قبلیه یادشون م
دلار گرون، ماشین گرون، موبایل گرون، گوشت گرون، میوه گرون، سبزی گرون 
اونوقت یک سری هستن نگران رای گیری برنامه های مجبوب صدا و سیما هستن
دارن بررسی میکنن که فلان برنامه سه روز پشت سرهم تقلب کرده... آخرش هم یه هشتگ میزنن #حق الناس
اونم توی یه شبکه اجتماعی فیلتر
زیبا نیست؟
امروزه،آدما خیلی برداشت های اشتباهی از حرف و رفتار های دیگران میکنن،یه چیزی درموردت میگن که تو شاخ در میاری.آدم باید توجه کنه به رفتار هایی که میکنه و حرفایی که میزنه،چون گاهی اوقات،بدون اینکه خودت با خبر بشی،متهمت میکنن.تهمتی بهت میزنن که حتی تو بهش فکرم نکردی و اصلا منظورت اون نبوده.نمیشه گفت قضاوت،باید گفت برداشت اشتباه زیاد شده مخصوصا برداشت اشتباه از رفتار آدما.یه جورایی اگه حواست نباشه،گناهکار میشی.اون موقع ست که حکایتت میشه،آش نخ
اینکه دنیا صفر و یک نیست٬ سیاه و سفید نیست سختش می کنه. اگه سیاه و سفید بود یا آدما رو سفت می چسبیدی و نگهشون می داشتی یا می نداختی دور و فرار می کردی. 
اینکه هر چیزی خاکستریه باعث میشه یه وقتایی سیاهیاش رو ببینی و یه وقتایی سفیدیاش... باعث میشه یه دقیقه ببخشیش و دقیقه ی بعد نبخشیش. باعث میشه یک لحظه دوستش داشته باشی و یاد چیز خوبی ازش بیفتی٬ اما دقیقه ی بعد با خودت هزار بار تکرار کنی که چرا نباید هیچ چیزی رو ادامه داد...
آدما خاکستری ن و دوست دارن
وقتی از خواب بیدار شدم تموم بدنم می لرزید. استرس داشتم و بدنم خشک شده بود. باورم نمی شد این خواب از کجا سروکله ش پیدا شده بود من اصلن به اون آدما فکر نکرده بودم. خواب دیدم آدمایی که تو گذشته بدم وجود داشتن توی خونه م جمع شدن و یهو همه ی آدما میریزن توی خونم و وقتی اونا رو می بینن، گذشته من رو می فهمن، آبروم میره :| توی خواب از شدت شرم و خجالت و نگرانی بیهوش شدم و وقتی چشمامو باز کردم توی اتاقم بودم....
احساس می کنم تمام اتفاقات الان یعنی علافی ها و ان
تصمیم گرفته‌م براتون از زندگیم بگم. مدت‌هاست که ازش حرف نزدم، پس به مرور زمان و طی چندپست می‌نویسمش.
 توی دوره‌ی المپیاد، اوضاع بد نبود. اوایلش آدما باهام مهربون بودن. احساسِ مووان داشتم و خوشحال بودم و حس می‌کردم که دیگه می‌تونم بگم دلم برای خودمه؛
تا وقتی که فشارایِ جنسیتی شروع شد‌. یادم میاد که ساعتِ نهار بود، همه سلف بودن، من بدوبدو از سلف اومده بودم بیرون به سمتِ جایی که درختا هستن و حس می‌کردم کسی با لگد زده به پشتِ زانوم. دیگه نمی
●با دیدن آدمایی که چشماشون برق می‌زنه گریه‌م می‌گیره چون من روزی جزء همین آدما بودم..احساس می‌کنم درست از وحم مراقبت نکردم و باید بابت این مراقبت نکردن جواب پس بدم.هنوز چیزایی هست که منو به آدما وصل می‌کنه و این از بزرگ‌ترین دارایی‌هامه حتی اگه بلد نباشم از رابطه‌هام مراقبت کنم.
اما خی‌لی وقت بود انقدر مستقیم تو چشمای آدما نگاه نکرده بودم و برق چشماشون توی چشمام منعکس نشده بود.همه‌ی این چند وقت چشمامو بستم در و دیوار رو نگاه کردم که ت
ما توو فضازمان نسبیت عام میخونیم. من به دوستی گفتم نسبیت خاص :) حالا واقعا نمیدونم چرا دیشب فکر میکردم نسبیت خاص میخونیم. شاید به خاطر این که هنوز عام رو شروع نکردیم :)))
امروز با هم اتاقی هام و دو سه نفر که اصلا نمیدونم کی هستن میخوایم بریم موزه. بعد از سه سال تهران بودن، تازه الان میخوام برم موزه. من همون آدمیم که عاشق موزه رفتن بودم و میگفتم اگه یه روزی با یه آقایی دِیت اولم باشه حتما دوست دارم برم موزه*. بعد الان باید التماسم کنن که پاشم از خواب
به گذشته که برمیگردم میبینم هشتاد درصد زندگیمو وقف امور ناشدنی زندگی دیگران کردم اصلا اونقدر که برای بعضیا تلاش کردم برای خودم نکردم ...گاهی وقتا فک می کنم یه مادر فداکارم که بچه هام گذاشتنم پرورشگاه ...اگه تو لیست مخاطبین این آدما برم منو به اسم ۱۱۵سیو کردن و هروقت بهم زنگ میزنن میگن سلام خوبی؟ دلم برات تنگ شده بود ()گفتم یه زنگی بزنم "راستی میتونی برام..."باور کنید که در تمام عمرم هیشکدوم ازین لعنتی ها دلشون واسم تنگ نشده ...اخرین باری که به یکن
خیلی وقته ننوشتم ، دو هفته اس که عمه و عزیزترین فامیلم فوت شده ، بمانه که چقد گریه کردم و اشک ریختم
سرم داره میترکه ، اشک تو چشام جمع شده ، خدایا بعضی آدما رو چطور ساختی که اینقد عوضین ، با ت دعوام شد و ر ، استاد از زبون من یه چی گفته ، کاری که به عهده ماستو یکی دیگه با زرنگ بازی داره میگیره و جلسه میگه داشتیم و تیمو قراره هماهنگ کنیم ...
از استادا و دپارتمان متنفرم و مدیر گروه
آدمو زده میکنن ، دوس دارم بشینم خیلی رک باهاشون صحبت کنم ، ولی حیف که او
احتمالا آدم ها متناسب با میزان حماقتشون، دوست پیدا می‌کنن. 
و قطعا متناسب با بالا پایین شدن هورمون های بدنشون، حرفای عجیب غریبی به دوستاشون می‌زنن.
و نهایتا متناسب با میزان تنهایی‌شون، عذرخواهی می‌کنن نه چون مقصرن! فقط چون میخوان از اینی که هستن تنهاتر نشن!
 
پ. ن: شاید بشه به جای لفظ تنهایی، از ترسو بودن هم استفاده کرد.
آدم ها همونقدر که ترسو هستن، بی دلیل عذرخواهی می‌کنن. ترس تنها موندن:) 
اینا جمله‌هایی از زبان وحید هستن که به دلم نشستن و برای خودم یادداشتشون کردم
یه جنبه‌ای از جادوی سیاه اینه که آدما رو با لفظمون بی‌نام کنیم... پدرام دیگه پدرام نباشه، هرمس باشه!
دید ساحر در ارتباط: اون کجاش درد می‌کنه؟ من کجام درد می‌کنه؟ درد اون درد منه...
نه خاطره‌ای و نه تصور، تو اراده‌ای و حیرت و تحول
متاسفم، عشق همراهت باشد.. دوستت دارم، متشکرم :)
 
اینم یه جمله‌ی بامزه بود که ربطی به ساحر نداره ولی باهاش حال کردم :)
هزینه‌های مشترک زندگ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها